فلسفه رابطه - 1

هوالحكیم

سلام

طبق قولی كه داده بودم قرار بود درباره سوالی كه در یكی از پست‌های قبلی صحبت كرده بودم بنویسم. قبل از شروع بحث لازم دیدم چند نكته رو برای این‌كه بدونید نویسنده این متن از درك واقعیت‌های موجود در ارتباط بین دو جنس مخالف دور نبوده و نیست بیان كنم تا بین دركی كه من و شما از واقعیت‌ها و نیازهای نوجوانان و جوانان داریم فاصله‌ای احساس نكنید.

1 - Ø§ÛŒÙ† نوشته حاصل 8 سال تجربه مشاوره در بین نوجوانان و جوانان مختلف (اعم از دختر و پسر) با اهداف و نیت‌های گوناگون و پیگیری مشكلات آن‌ها در این زمینه‌ها است و یقین بدونید كه نه تنها تو آن زمان ، بلكه توی این مدتی كه در محیط نت با این موضوعات و در مشورت با افراد مختلف (بخصوص دختران) برخورد داشتم تاكنون چیزی خلاف این به من ثابت نشده است.

2 - این‌كه در بیان این مساله تا آنجا كه در توانم بوده سعی كرده‌ام از منابع معتبری كه همخوانی نظری با طرح موضوع داشته، همچون مقالاتی كه از سوی مشاوران روانشناسی نوجوانان و جوانان در سایت‌های معتبری همچون تبیان و ... مطرح شده استفاده كنم تا اگر اشتباهی در شیوه بیان تجربیاتم وجود داشته باشد از این طریق برطرف شده و مطلبی كه ارائه می‌شود از تخصص لازم در این زمینه نیز برخوردار باشد.

3 - با همه این اوصاف، خود را بری از خطا نمی‌دانم و با توجه به لطف برخی از اندیشمندان فرهنگی، همچون دوستان عزیزم دكتر وفایی و دكتر دلخوش كه گاهی نظری به این صفحه می‌اندازند و با نظرات خود مرا خوشنود می‌سازند، از این عزیزان و تمام كسانی كه احساس می‌كنند لغزشی صورت گرفته استدعا دارم كه با رهنمودهای خود چه در بخش نظرات و چه به صورت پست الكترونیكی ، چه با نام و چه بی‌نام در پربارتر شدن این مبحث مرا یاری دهند.

4 - من تا به‌حال علی‌رغم آن‌كه از نظرات دوستان كمال استفاده را ‌برده‌ام، از كسی نخواسته‌ام در این وبلاگ نظر بدهد. اما اكنون از همه عزیزان و كسانی كه فكر می‌كنند قسمت یا قسمت‌هایی از این مطلب با آن‌چه كه فكر می‌كنند تضاد دارد و یا هنوز ابهاماتی برایشان باقی مانده یا سوالاتی در آن زمینه دارند خواهش می‌كنم كه نظر خود را به هر طریقی كه دوست دارند به نظرم برسانند تا اگر مطلبی درست ادا نشده و یا خطایی نادیده گرفته شده اصلاح شود و هیچ ابهام و یا سوالی باقی‌نماند.

5 - به اعتقاد من این موضوع از اساسی‌ترین موضوعاتیست كه نوجوانان و جوانان ما، بالاخص دختران با آن درگیرند و تاكنون راه حل مناسبی هم از سوی اندیشمندان مطرح نشده و یا اگر مطرح شده بسیاری از نكات و ریزه‌كاری‌های اون نادیده گرفته شده است. بسیاری از اولیاء هم در این قضیه دچار افراط و تفریط شده‌اند و در نتیجه فرزندان همیشه سعی در پنهان داشتن این ارتباط از والدین خود داشته‌اند كه هر چه این ارتباط ریشه‌دارتر و طولانی‌تر می‌شود بر استرس‌ها و نگرانی‌های دختران می‌افزاید. از این رو، این عوامل و عدم آگاهی و شناخت كافی از واقعیت‌های موجود از سوی نوجوانان و عدم دسترسی آنان به مشاورانی كه بتوانند در بیان مشكلاتشان راحت باشند، موجب شده كه در طی یك دوران ارتباطات پنهانی ، شدیدترین ضربه‌های روحی نصیب آن‌ها بالاخص دختران معصوم شود.

6 - در این نوشته سعی شده به " ارتباط به اصطلاح سالم " بین پسران و دختران در محیط‌های بیرونی پرداخته شود و قطعا ارتباطات ناسالم و با انگیزه‌های جنسی و غیر‌اخلاقی جایگاهی در طرح این موضوع ندارند هرچند كه ارتباطات ناسالم نیز جای بحث دارند و سرمنشا بسیاری از آن‌ها ( بیش از 70 درصد آن‌ها ) همین ارتباطاتی است كه ما فكر می‌كنیم سالم هستند كه اگر فرصتی در آینده پیش آمد به آن نیز پرداخته خواهد شد.

7 - از تمام دوستان و عزيزانی كه اين مبحث را دنبال می‌كنند تقاضا دارم كه تمام قسمت‌های اين مطلب را دنبال كنند تا خدای ناكرده به‌ دليل رها كردن قسمت‌های بعدی كه در حقیقت نتيجه‌گیری آن است ، سوء برداشتی حاصل نشود.

الف - رفتار شناسی

رفتار هر فرد در برخورد با جنس مخالف انواع گوناگونی دارد كه برای بررسی روابط موجود بین دو پسر و دختر ، لازم است این برخوردها، كه ارتباط مستقیمی با عوامل تعیین كننده رفتار از جمله سطح تحول شخصیت، سطح تحول هوش و تراز فرهنگی انسان دارد تجزیه و تحلیل شوند.

1- برخورد مبتنی برشناخت و احترام متقابل :

این نوع برخورد بر اساس دركی كه انسان از شأن انسانی

 Ø®ÙˆØ¯ و نیز جایگاه و رفعت انسانی دیگران دارد ، صورت می‌گیرد. انسانی كه برای انسانیت و شأن خود ارزش والایی قائل است، روابطش را با دیگران به گونه‌ای تنظیم می كند كه در آن احترام متقابل و ارزش‌گذاری متعالی و متعامل رعایت شده باشد. چنین برخوردی زمانی ایجاد می‌شود كه انسان به نیازهای روانی خود در كنار نیازهای زیستی خویش توجه داشته باشد و نوع برخورد او با دیگران ، بیشتر از سطوح بالاتر نیازها نشأت گرفته باشد. این نوع برخوردِ احترام آمیز، به دور از پرخاشگری، به دور از نیات سودجویانه و اندیشه‌های مبتنی بر سوءاستفاده انجام می‌گیرد.

2- برخورد مبتنی بر شرم افراطی :

بهتر است پیش از توضیح این بند به تفاوت دو اصطلاح " شرم " و " حیا " بپردازیم . شرم كه بیشتر مترادف با خجالت كشیدن و یا كناره‌گیری كردن است، اصطلاحی است ناظر بر ناتوانی انسان در یك برخورد اجتماعی. فردی كه دچار شرم است ، در یك موقعیت اجتماعی خاص نمی تواند رفتار مناسب و مطلوب از خود نشان دهد . اصطلاح دیگر حیاست . حیا یك صفت پسندیده اخلاقی است و آن عبارت است از خویشتنداری ارادی فرد در انجام اعمالی كه خلاف قاعده و شأن شرعی و عرفی باشد . حیا در حقیقت نوعی توانایی است ، در حالی كه شرم یا خجالت ، نوعی ناتوانی به شمار می آید . انسان وقتی می باید سخنی را در مقابل جمعی بگوید ، ولی خود را ناتوان از بیان آن می یابد ، دچار شرم است ؛ در حالی كه وقتی انسان تمایل دارد مثلاً نسبت به بزرگتر خویش از جمله پدر ، مادر ، معلم و یا مربی خود رفتاری مبتنی بر بی حرمتی نشان دهد و از عهده انجام چنین كاری نیز برمی آید ، ولی به دلیل داشتن صفت حیا خویشتن داری كرده ، آن را انجام نمی دهد ، نوعی توانایی و قدرت را از خود به نمایش گذاشته است . با این توصیف می باید برخورد مبتنی بر شرم و برخورد مبتنی برحیا با جنس مخالف را از یكدیگر تفكیك كنیم . برخورد مبتنی بر شرم برخوردی از روی ناتوانی است ، در حالی كه برخورد مبتنی برحیا ، برخوردی خویشتندارانه و ارادی است . كسانی كه در مقابل جنس مخالف دچار خجالت‌زدگی شده و از خود شرم افراطی نشان می دهند، دسته ای دیگر انواع برخوردهای اجتماعی بین دو جنس مخالف را می‌سازند . پسری كه به هنگام مواجهه با جنس مخالف دست و پای خود را گم می‌كند و نمی تواند بر اعصاب خود مسلط شود و یا دختری كه در مواجهه با جنس مخالف توانایی برخورد صحیح كلامی را از دست می‌دهد و نمی‌تواند مطالب را به درستی و مبتنی بر تفكر بیان نماید ، مصداق چنین برخوردی هستند . چنین فرد یا افرادی از این شیوه برخورد به نوعی دچار آسیب خواهند شد.

3- برخورد اضطراب آلود و هیجان زده :
در ادامه‌ی برخورد مبتنی بر شرم افراطی ، برخورد هیجان زده‌ی افراد در مقابل جنس مخالف را می توان یافت . این نوع برخورد به صور مختلف مانند عصبانیت ، سرخ شدن و بالارفتن ضربان قلب ، عجولانه رفتار كردن و رفتار مبتنی بر ترس و یا خوشحالی افراطی دیده می‌شود . هیجان كه یك حالت برانگیختگی روانی است شامل تمامی مواردی كه نام بردیم اعم از ترس ، خوشحالی ، عصبانیت ، عجله و امثال این‌هاست . هر چند كه هیجانات اجزای لاینفك رفتار انسانی هستند ولی می‌باید برای اتخاذ تصمیم صحیح و نشان دادن رفتار مناسب تحت كنترل در آیند . برخورد با جنس مخالف به شكل هیجان زده ، می تواند تصمیم گیری و نیز انجام اعمال صحیح ما را تحت الشعاع خود قرار دهد . به طور كلی ، توصیه روان شناسان به انسان ، كنترل هیجان‌ها و حفظ خونسردی در تمامی موقعیت‌های زندگی است . این توصیه ، از رفتار اجتماعی ما با جنس مخالف نیز جدا نیست .

4- برخورد خشك و محدود :
دسته‌ی دیگری از انواع رفتارهای متقابل بین دو جنس در جامعه ما رفتار خشك و محدود است . در این نوع رفتار، زن و یا مرد به گونه ای با جنس مخالف مواجه می شود كه گویی از وی متنفر است و یا این كه به شدت او را طرد می‌كند . هر چند كه حفظ حدود شرعی از جمله نحوه نگاه كردن به نامحرم می‌باید جزو صفات متعالی یك انسان به شمار آید .

5 - برخورد مبتنی بر پرخاشگری :
در توضیح این مطلب بهتر است به تفاوت موجود بین عصبانیت یا خشم ( كه نوعی هیجان است ) و پرخاشگری ( كه یك نوع رفتار و تمایل است ) ، اشاره‌ای داشته باشیم . پرخاشگری در اصل تمایل و یا عمل فرد است در جهت آسیب زدن به یك شیء و یا شخص دیگر . در حالی كه عصبانیت یك حالت برانگیختگی هیجانی است كه در آن تغییرات بدنی آشكاری دیده می‌شود . در حالت عصبانیت ، فرد كنترل خود را بر اعمالش تا حدودی از دست می‌دهد . پرخاشگری ممكن است با عصبانیت همراه باشد و گاه بدون آن بروز كند . فردی كه با خونسردی تمام در گوشه‌ای نشسته ، چیزی را عمداً تخریب می‌كند و یا حتی در پرخاشگری‌های افراطی با خونسردی تمام جان فردی را می گیرد ، پرخاشگری را بدون عصبانیت از خود نشان می‌دهد . ولی فردی كه با عصبانیت دست به شكستن چیزی و یا ضرب و جرح دیگری می زند ، پرخاشگری را با عصبانیت تواماً دارد . برخی از برخوردهای بین دو جنس در جامعه‌ی ما از نوع برخوردهای پرخاشگرانه است . اما این نوع از برخوردها را به نحو آشكار از برخوردهای هیجان زده منفك و مجزا می‌كنیم . پسری كه برای نشان دادن توجه خود به یك دختر ، با موتور و یا ماشین از كنار او به سرعت می‌گذرد و او را دچار ترس می‌كند و رفتارهایی از این قبیل ، نشانگر رفتارهای پرخاشگرانه است . پرخاشگری نسبت به جنس مخالف می‌تواند مشكلاتی را در زندگی آتی انسان ایجاد كند . پرخاشگری كه سرچشمه‌ی آن یك تمایل درونی برای آسیب زدن می باشد ، ممكن است به صورت اعمالی كه به نحوی فرد مقابل را ناراحت می‌كند و یا می‌رنجاند و نیز گفتن كلماتی كه به نوعی آزار دهنده است ، تجلی داشته باشد

6- برخوردهای غیرعادی و ناپخته :
این نوع برخوردها بیشتر توسط كسانی صورت می گیرد كه به لحاظ فرهنگی ، تحول هوشی و تحول شخصیتی ، در سطحی بسیار پایین و مبتذل قرار گرفته‌اند . متلك‌گویی ، ایجاد مزاحمت‌های خیابانی و یا مزاحمت‌های تلفنی از جمله این نوع رفتارهای ناپخته است .

7- روابط پنهانی :
برقراری روابط پنهانی با جنس مخالف پیش از ازدواج ، یكی دیگر از انواع رفتارهای بین دو جنس را در جامعه ما نشان می‌دهد . برقراری روابط پنهانی و مخفیانه در طبیعتِ ارتباط بین دو جنس نهفته است ، ولی باید بین ارتباطِ پنهانی قبل و بعد از ازدواج ، تفاوتی آشكار و اساسی قایل بود . ازدواج نقطه‌ای است كه در آن می‌تواند عمیق‌ترین روابط فردی و پنهانی بین دو جنس شكل گرفته ، و به شكلی مطلوب استمرار پیدا كند . در حالی كه پیش از ازدواج ، این نوع روابط به خصوص از جانب افرادی كه نمی توانند بر رفتار خود تسلط كافی داشته باشند ، می تواند مشكل ساز باشد . دختران و پسرانی كه بدون تسلط كافی بر اعمال و رفتار خود ، اقدام به برقراری روابط پنهانی با یكدیگر می‌كنند ، معمولاً در این زمینه دچار نوعی آسیب و یا شكست می‌شوند .

8 - افراط در معاشرت :
این نوع رفتار كه معمولاً متأثر از فرهنگ غربی در زمینه ارتباط بین دو جنس است ، بیشتر در میان خانواده‌هایی دیده می شود كه دارای یك فرهنگ منسجم و اصیل شرقی و اسلامی نیستند. اختلاط بیش از حد بین دختر و پسر ، پیش از ازدواج با توجیهاتی مانند زمینه‌سازی برای شناخت بهتر دو جنس از یكدیگر و یا زمینه‌سازی برای كسب تجربیات عملی برای انجام یك ازدواج موفق صورت می‌گیرد . میهمانی‌ها ، جشن تولدها ، مراسم مختلف ورزشی و مسافرت‌های دسته‌جمعی كه معمولاً بستر و محمل چنین روابطی است ، در میان این دسته از افراد به وفور دیده می‌شود . چنین اعمالی بدون توسل به عناصری از فرهنگ غرب اساساً امكان پذیر نیست و این نكته معمولاً مردم ما را دچار تعارض و آشفتگی می‌كند ، زیرا یك فرهنگ در درون خود دارای انسجام است و ما نمی‌توانیم فرهنگ را به شكل مخلوط و بدون انسجام و برگرفته از جوامع مختلف به كار گیریم . شاید گرفتاری بزرگ بشر در عصر حاضر دور افتادن از یك فرهنگ منسجم و سازمان یافته باشد . به این ترتیب ملاحظه می شود كه افراط در معاشرت ، یك پدیده غربی در جامعه ماست .

ادامه دارد